Thursday, March 04, 2004
دستمال میره تو یقه ی تنگم چند تا از دکمه های پیرنم از عصبانیت کنده میشه سعی میکنم خودمو آروم جلوه بدم بلند میشم قدم میزنم سه تا از مهمونا رو با چاقو به شدت مضروب میکنم عرق های پیشونیمو خشک میکنم از بار تندر یه لیوان آب گوجه فرنگی میگیرم بعد میرم طرف در وسط راه از سالن رقص رد میشم ممه های دو نفر که دو طرف ایستاده بودن رو میگیرم، مچاله میکنم و پرتشون میکنم روی زمین خدمتکار بهم تعظیم میکنه میرم بیرون لخت میشم و میپرم توی استخر کمی شنا میکنم، بعد میام بیرون و با کیر شق دراز میکشم روی چمن ها یه مورچه ور میدارم میذارم سر کیرم قلقلک، یه خانوم مست میاد بغلم دراز میکشه و میخنده دستمال گردنم رو از توی سینی چوب شور بر میدارم و باهاش چند لحظه با نهایت قدرت دهن و دماغشو میگیرم میرم لباسامو میپوشم یه کیک و یه نوشیدنی میگیرم و برای لوتو بازی کردن میرم به سالن تو راه پام به چند تا میز میخوره و یه عالمه چیز عوضی اعصاب خورد کن میریزه رو زمین بلند داد میزنم خـــــــــــــــــــوب که چی؟ تا اینکه تو رو ته سالن میبینم و مثل سگ از خواب میپرم. Link || |