[Archive]


Tuesday, March 23, 2004



    نوشته های جدا شده با ستاره ی دفتر خاطرات

    عزیزم هوا گرم است و زمین شور
    لباس های اضافیتو در بیار

    *

    یک خط کج میکشم
    یک خط کج روی خط کج میکشم
    یک خط کج دیگر روی آنها
    خط های کج روی همدیگر
    صاف ترین زمینه ی سیاه عمرم را کشیده ام
    چه کسی میداند که خط های کج روی هم خوابیده اند
    چه کسی میداند که خط های کج شخصیت دارند
    آدم ها در هزار تا خط کج من خیره میمانند و نمیدانند.

    *

    من امروز عاشق کبریتی شدم که در زیر سیگاری سوخت و مرا یک دقیقه خیره از دنیا برد.

    *

    اون تی شرت تنگتو بپوش که منو و ممه هات میفتیم توش و خوابمون میبره

    *

    تو را در آغوش گرفته ام، صندلی را تاب میدهم، هستی را نگاه میکنم و میگریزد از برابر چشمانم، آنچنان نرم که نمیتوانم گول فریم های ثابتش را بخورم.
    تو در آغوش من گرم و گرم تر میشوی، من از تو میخواهم که آب نشوی، و تو مدام با ناخن هایت گودی زیر گردنم را ساکت میکنی.

    *

    یه روز یه ترکه میره خواستگاری دختر شاه پریون.

    نتیجه گیری فلسفی:
    انسان موجودی است مختار.

    *

    هیچ بد بختی بزرگ تر این نیست که با طبقات فرهنگی پایین تر از طبقه ای که درش قرار گرفتی معاشرت کنی، و کم کم به این نتیجه برسی که طبقه بندی فرهنگی وجود نداره و این بدبخت ها هیچ چیز از ما کمتر ندارن.

    *

    تقصیر من نیست که وقتی کلمات ته کشیده اند، تاکسی گیرمان نمی آید.

    *

    خدای من بت پرست است.
    خدای من یک اتاق پر از بت های پشمالو و غمگین دارد.

    *

    ناف من را با نوعی گل بابونه که در جنوب غرب هند کشت میشود بریده اند

    *

    من مزرعه دار هستم
    آبرومند ترین بوقلمون های شکم پر را هلنا زن من طبخ میکند
    پسر بزرگم دو سال پیش ما را ترک کرد و به شهر رفت
    پسر کوچکم در کارها به من کمک میکند، پسر باهوشی است، در ساعت های بیکاری به بچه های مارتین و سوفی حساب درس میدهد
    دختر بزرگم بسیار زیبا است
    دختر کوچکم همیشه دور از چشم من و مادرش به سم پیتون سر میزند
    هلنا شب ها به ترک های دستم پماد مخصوص میمالد
    او زن خوبی است
    وقتی با او ازدواج کردم میگفتند مرد شده ام
    آن ها نمیدانند که ویلیام
    سهمیه ی مردانگی اش را
    هر شب از دستان چرب هلنا میگیرد

    *

    وصیت خواهم کرد
    پسرم هیچ کس را به اسم کوچک صدا نکند،
    از من دیگر گذشت

    *

    دلم برایم و برایش و برای اون فیلم و برای اون یخچال نو و ماشین لباسشویی 12 کیلویی آمریکایی و برای اون خونه ی چوبی و برایم و برایش تنگ است

    *

    فرو میروم هنوز
    فریاد گم میشود در لذت جمع آمدن همه ی شما من ها
    همه ی شما با هم

    *

    دلم خواست جای دور
    شغل دور

    *

    زیباترین فرشته
    آن است که به دست خود خلق میکنی
    به چشم خود میپرستی
    به دست خود دستش را رها میکنی
    به چشم خود ردش را گم میکنی
    با همه ی خود بر جای خالی اش گریه میکنی

    *

    باز وا شدی مثل غنچه عزیزم؟
    متاسفانه نخ سوزن تموم کردیم

    *

    سرما را دوست دارم
    همان که مرا به قیمت یک پتوی گرم و یک چنبره از تمام دنیا میخرد

    *

    دیدین بعضی وقتا آدم بلا نسبت خر دلش میگیره؟

    *

    مدت هاست که دوست داشتنت فریبم نمیدهد عشق من
    سهمیه ی فریب من را هم به فلسطین فرستاده اند؟

    *

    کدام دختر است که به باد شو میکند؟
    - دختر همه ی هوس ها

    کدام دختر است که به من شو میکند؟
    - دختر یه سری از هوس ها

    *

    ان المومنون اخوه
    سو فاکینگ اخوه

    بات آیم ا کریپ

    *

    اه کثیف
    ریدی به همه چی

    *

    وقتی دورت می اندازم، جذاب تر میشوی، شاید هم خودم جذاب تر میشوم، به هر حال بوی بهتری می آید
    تداوم در همین است

    *

    مردانگی بعضی از مردها، مردها را هم از راه به در میکند
    به بی راهه میبرد
    بی راهه ی امن و بی دغدغه ی زن بودن.

    *

    وقتی پول داری، آدم ها هم دوست داشتنی تر میشوند

    *

    بعد از تمام شدن یک مسیر بسته ی نشسته ی خمیده ی دراز کش تنها، چه دارم تا با تو قسمت کنم؟

    *

    او گفت و گفت
    از میخ هایی که روی ریل راه آهن شمشیر میشدند
    از سپرهایی که پنج بار تایر کمپرسی را لمس میکردند
    از قمار بازی های کنار کارخانه ی متروک
    و من فقط 3 هزار تومن به او دادم
    با یک نگاه بی معنی، که فقط برق میزد، شاید هم نمیزد

    *

    از سر کار گذاشتن آدمی که احساس میکنه خیلی میفهمه بی شرمانه لذت میبرم.

    *

    این بغل نفس میکشن

    *

    مثل اینکه برای شروع هم که شده ادب و اتیکت تو بورسه

    *

    هر آدمی گاهی مظلوم میشه، باید ظالمش باشی تا بتونی ببینی.

    *

    فیلم جدید راجع به جنگ جهانی دوم نساختن؟ رمان جدید ننوشتن؟ دلم تنگ شده

    *

    یه پک محکم با چشمای تنگ و نگاه نافذ

    *

    الکل و نیکوتین و روژلب خونم اومده پایین در ضمن I'm no angel

    *

    دوازده بار که سرش گیج رود، بوی تو در خانه خواهد آمد.

    *

    چقدر آدمایی که فکر میکنن، ترسناک اند

    *

    خواب دیدم در خانه ای هستم که روی ریل های راه آهن به سرعت در حرکت است، خانه بود،

    *

    یک فیلم تخیلی پخش کنید که در آن دختری زیبا، تنها به فضا میرود، در سیاره ای که از پلاسما پر شده با دستش راه را باز میکند، مدام اطرافش را نگاه میکند، مینشیند و کوله اش را باز میکند، کفش هایش را در می آورد و با آستین رطوبت صورتش را میگیرد، دراز میکشد و به دوربین خیره میشود، شیشه ی دوربین نم میکشد و من...
    میخواهم اندکی نفس بکشم، زنده ی زنده

    *

    "نیستی" یک منبع انرژی باور نکردنی برای همه ی کسانی است که میخواهند باشند

    *

    دعوتم کنین مهمونی، اصرار کنین، بگین بدون من ممکن نیست

    *

    هی! تویی که همیشه بوی سانتی مانتالیسم کلاسیک میدی، هی!

    *

    از پنجره که چراغ های روشن شهر را میبینم، از خودم و همه ی فیلم های فرانسوی خجالت میکشم، بمیر با این سلیقه

    *

    انقدر خوشم میاد رو به روی هم بشینیم، برا هم شکلک در بیاریم و تقلید صدا کنیم

    *

    حالا از اون ورشم حال میده ها
    دور دنیا در 80 روز همشم با موتور سیکلت، دو ترکه، بدون کلاه ایمنی، با یه خورجین گنده پر از کالباس و سوسیس و مشروب و کیسه خواب و چادر برزنتی و ورق و قرص اسهال

    *

    دور دنیا در 80 روز با کشتی گنده و قطار اشرافی و کالسکه ی رو بسته و اگه حال داشتیم چند قدمی هم پیاده

    *

    اینجا دارن آشغال میسوزونن، تو در چه حالی عزیزم؟

    *

    شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
    که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

    زمان اونا مژگان بوده، الان ساق پای اپیلاسیون شده ی برنزه

    *

    کسایی که وقتی تنها میشن، چیزی دارن که از توی کشو در بیارن و باهاش حال کنن،
    هیچ وقت شکست نمیخورن.

    *

    من از اون آدمایی ام که دوست دارن خیلی رو دیگران تاثیر بذارن، و دیگران دورا دور خیلی متاثر بشن
    از اینایی که میان تو شیکم آدم متاثر میشن خوشم نمیاد
    مگه اینکه.... D:

    *

    آدمای خوب، کتابای خوب میخونن
    لابد آدمای بد هم کتابای بد میخونن
    به هر حال من خیلی وقته کتاب نمیخونم.

    پایان


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments