[Archive]


Monday, April 05, 2004







    آنجا محل گردهمایی آدم های غمگین، پیش از تصمیم نهایی است
    آنجا محلی است که هر چه سینه های من را چنگ بزنند و از نخاعم آب بکشند، چشم هایم را باز نخواهم کرد
    آنجا محلی است که هر کس با کسی دست بدهد، برای ابد به او خواهد چسبید
    آنجا محلی است که همه یک صدا مسخره میکنند و زبان در می آورند و شیشکی میکشند
    آنجا محلی است که مجازات بر هم زدن بی نظمی آدم های خسته، اعدام است
    آنجا محلی است که هر چه از ذهنت عبور کند، به سرعت پاهایت به راه می افتند، بدون آنکه بتوانی آن ها را کنترل کنی، یک بی آبرویی محض، فوق العادس نه؟
    آنجا محلی است که در خیابان هایش دانشگاهی نیست، فقط کتاب فروشی های بزرگ هست و کتاب فروشی های بزرگ
    در آنجا ورود آدمهایی که الکل نمیخورند به رستوران ها و پارک ها و کافه ها ممنوع است
    در قانون آنجا نوشته شده، از روزی که بچه ای به دنیا می آید، باید خانه ی مستقل داشته باشد
    آخر در آنجا غیر از یک مرد و یک زن، کس دیگری حق ندارد به طور دائم در هر خانه زندگی کند.
    در آنجا به محض اینکه از قیافه ی کسی خوششان بیاید، در خیابان از او لب میگیرند.
    در آنجا ارزش آدمها به میزان شاشیدنشان به مسائلی است که کم کم در حال جا افتادن در جامعه میباشد.
    آنجا محلی است که خواب صبح را از جانشان بیشتر دوست دارند
    آنجا محلی است که Office 2003 دو تا CD نیست، 8 تا CD است
    آنجا محلی است که صبح ها یک نفر با دوچرخه دم در هر خانه دو پاکت سیگار و یک مجله ی تمام رنگی می اندازد.
    آنجا محلی است که آدم های حراف و "ایده پراکن" را از کون دار میزنند
    آنجا محلی است که ایشالا همتون رو اونجا خاک کنن.


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments