[Archive]


Sunday, April 25, 2004



    چند وقته خیلی شل و ول شدم
    اصلا نمیتونم جلوی خندم رو بگیرم
    انگار که کمرت کوچیک شده و نمیتونی جلوی افتان شلوارتو بیگیری، همونطوری
    از سولاخ سر کتری گرفته تا پوسته های دم تیفال حموم، همه شدن سوژه واسه خنده و ولو شدن
    خیلی هم بی ملاحظه شدم
    اگه کسی یه کوچولو باهام تو خندیدن همراهی کنه هر شوخی لازم ببینم یا نبینم باش میکنم
    انقده هم بی خیال شدم
    قبلنا تا شب قبل از بدبختی خوش بودم، از شبش تا صبحش پشیمون و نادم
    الان موقعی که دارم بد بخت میشم هم ریلکسم و فکر میکنم که زودتر بد بخت بشم که بتونم برم تفریح
    از اون روزی اینطوری شدم که زخم مری گرفتم
    امروزم که آبجی کوچیکه میگه نشونه ی ایدز گنده شدن غدد لنفاویه!
    منم که هر چی غده دارم این روزا باد کرده، از غدد لنفاوی بگیر تا غدد تحت شکمی
    نه والا راست میگم.


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments