[Archive]


Tuesday, April 20, 2004



    همه ی هستی من
    آیه ی تاریکی است
    که تو را در خود تکرار کنان
    فراموش میکند
    فراموش میکند
    فراموش...

    *

    دلم برای گشادی تنگ است
    دلم برای تنگی گشاد است
    دلم حالت ارتجاعی دارد.

    *

    دیدی یکی رو میبینی که تو تاریکی نشسته، با کنجکاوی ازش میپرسی تو چرا تو تاریکی نشستی
    و اون چراغو روشن میکنه و جوابت رو میده.

    *

    آهنگ مون آمور که میذاری دو تا ته سیگارم با همدیگه تو دو تا دستات میگیری میدونی شبیه کی میشی؟ :)

    *

    یکی بود اون یکی هم بود کلاغه هم به خونش رسید
    حالا میخوای چه گهی بخوری؟

    *

    اگه کسی ازتون پرسید زندگی چه برتری به مردن داره، ورش دارین ببرین Linette یه هات داگ و یه سیب زمینی واسش بگیرین، راه به راه هم سیگار بذارین گوشه ی لبش، بعدشم باهاش راجع به درامد استان های ساعت خیز سوییس حرف بزنین، تا دیگه از این سوالای تخمی تخیلی ازتون نپرسه.

    *

    که غرق میشوی که غرق میشوی که غرق میشوی در آن زرد کمرنگ که چیزی جز appliance روی پیشانی اش ننوشته اند.

    *

    اگه لهستانی بودم و 5 تا گاو داشتم آرزوهام چه شکلی بودن؟


    ||