Monday, September 27, 2004
درست در میان جشمانت آنجا که مرز بی شکلی یک خم بسته ی بـزرگ به دور غریبه هایمان کشیده نفس زنده ی بیماری را می شنویم که هزار قرن پیش به او گفته بودند "مرگ حق است" و هنوز چشمانت میخندند و همیشه چشمانت میخندند و من همیشه در میان چشمان آسوده ات بی شکل ام پریشانی، تو را عاشق میکند آسودگی تو را بزرگ و بزرگی تو را آسوده تر و تو دیگر هرگز پریشان نخواهی شد Link || |