[Archive]


Saturday, October 16, 2004



    کشو را کشیدم و آهنگ های قدیمی را وارونه کردم
    نشستم لام تا کام
    با خودم تکرار کردم حرف مرد را که سبیل های پرپشتش انگار زبر بود
    " از فردا، جای لیوانت را عوض کن، از آن طرف خیابان راه برو و شبها زود بخواب "
    یک بار بلند
    یک بار در دل
    و یک بار در هیچ جا

    اینها خیال میکنند دل من عینک دودی زده
    ساعت ها به جانم می افتند و قلقلک پشت قلقلک، بلکه دستشان برسد و عینک را بکنند و با خود ببرند
    جوکر های خوبی هستند
    راستی چند بیت شعر هم حفظشان است،
    که با آن خیس کنند خودشان و مخاطبشان را
    لابد


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments