Thursday, January 06, 2005
من به هیچی که اعتقاد نداشته باشم، دارم همچی نمه به کشش عمیق ایمان میارم هر موقع واسه چیزی قدم زدم و رقصیدم، عرقم در نیومده، تو بغلم بوده همین امروز واس نمونه مث سگ هار خر خرو دلم مشروب خواسته بود انقدر دلم خواسته بود که راه افتاده بودم تو راهرو و با چشم بسته آواز میخوندم و از لک و لوک دیوارا با انگشت سان میدیدم دیگه داشتم بال در می آوردم طرف داروخونه که زنگ خونه رو زدن و اولین چیزی که دستم دادن یه شیشه الکل بود :-) Link || |