Saturday, January 29, 2005
نامه ای از صمیم جوادیه ی قلبم به dj bobo ی عزیز: از زمانی که آن بلیط جادویی را برای من فرستادی ـ یادت هست که، من همان پسری هستم که در کارواش مستر بروک کار میکرد ـ من سعی کردم به همه بفهمانم معنی survive را اول از همه به آن دختری که در آن روز کارگردان کلیپ همراه من کرد اما میدانی امروز آمده ام پول بلیط را با سود ده پانزده ساله اش و نرخ تورم کشور جهان سومی ام به تو برگردانم دیگر خسته شده ام این معانی بزرگ انسانی بر گردن من که دیگر کلفت هم شده سنگینی میکند لطفا از این به بعد اگر این دست رسالت ها به پستت خورد، به شاگرد مکانیک ها و کاگرهای کارواش کاری نداشته باش من خوب میدانم آن بیچاره ها چه قلب های پاکی دارند و چه پیشانی های سیاهی. بوس Link || |