Saturday, April 16, 2005
بنشین و در صفای این "آبشار رو به بالا" خر سواری ها کن برخیز و خانم مجلس را پرده برداری ها کن پخش زمین شو و زیبایی تماس سطح افقی زمین با پای هلاک کننده ای که پنجه هایش به آخر دنیا کشیده اند قد را *** دنیای من شده مثل خیابان جلوی دفتر کاراگاه شرلوک هلمز همه تند تند وول میزنند دور چند تا مستطیل سیاه *** شاشیدم تو قبرت الان پشت دره تو داری تحلیل میکنی که در چه صورت هایی میدونه قضیه رو و در چه صورتت هایی نمیدونه؟ آخه من شاشیدم هر کی به بچه یاد داد برای تصمیم گیری فکر لازمه و تو باهوش مبتکر وظیفه داری بقیه را روشن کنی *** به سلامتی شهدای اسلام و مسلمین غذا ها رسید انشاءالله با کمک برادرای مو زیادمون تو حلقتون میکنیم تا سیر شین و صلوات بفرسین موقع خلال دندون کردن باشد که ته ریش سفید بذارید و با دمپایی سر کار بگردید روابط عمومی کمیته امداد دانته شهر نجف *** تا کی میخواهید وسط یک دایره ی کامل خودکشی یک روانی محکوم به مرگ را تماشا کنبد کمی از خودتان بیرون بیایید و مرا بکنید این دیالوگی است که امروز یک دختر جوان باید بدون چون و چرا بگوید *** من امشب روی باسنی از عسل نشسته ام و حمام کردن مادر هاچ زنبور عسل را تماشا میکنم و اصلا خوش ندارم اخبار ساعت 9 را پخش کنید یا وسط مارکوپو را که مستند هم بود اتفاقا *** من واقعا احساس میکنم ازدواج ایده آل من ازدواج هم جنسی است شکی ندارم که من با یک پسر خوشبخت ترم تا یک دختر فقط پسر است که میتواند بی وقفه حال بدهد خوب چون در قانون کشورمان نا مشروع است پنهانی عشق میورزیم هر موقع پیش همیم آنقدر شاد و ریلکسیم که میخوابیم و همدیگر را بغل میکنیم کم کم دول هم را میبینیم کم کم به هم میمالیم و میخندیم کم کم نمایش پورن اجرا میکنیم همین همین این درست نیست که شما روی ما اسم کونی یا هر چی بذارین امضا: کامبیز و یدالله از شهرک صنعتی زابل 6 و 8 ساله چشم زاغ و کنجکاو در امور زیر شرتی *** هاها خدایی من آرزوم اینه جای یکی از این خواننده هام بودم هر روز با لذت میومدم اینجا و نشئه میشدم چقدر آخه بشینم تایپ کنم تا واسه خودم سرگرمی بسازم *** در همان زمینه: من و کامبیز امروز داریم در کلیسای ونیز ازدواج میکنیم زنگ زدم که از مجله ی خوب شما تشکر کنم Link || |