[Archive]


Saturday, April 09, 2005



    بابا درد داد
    بابا درد بی درمان داد
    دارا غصه دارد
    دارا کجا فرار کند آخر
    دارا دارد خالی میکند

    ***

    چه میشد اگر میشد امشب میخوابیدم و بیدار نمیشدم
    چه میشد اگر میشد امشب میخوابیدم و خواب به خواب میشدم
    چه میشد اگر میشد این خلعت که به زور روی چهار تا استخوان انداخته اند را پس میگرفتند
    چه میشد اگر میشد آدم های خسته پر در می آوردند و با فراق بال به درک میرفتند

    ***

    ای جان آشفته ی سرخ چشم
    دمی
    دمی
    دمی
    دمی

    ***

    پای فرار من حکما در سفر مانده و بی پول شده
    وگرنه خیلی بیشتر از این ها مرا دوست دارد :(

    ***

    نگاه کردن به نگاه احمقانه ی آدم ها چند سال دیگر میخواهد دراز شود
    روز دوم دنیا کی میشود؟
    مگر هی در گوش ما نخوانده اند که دنیا دو روز است؟
    شرم نمیکنید دروغ به این بزرگی را تاریخی میکنید
    بوی کافور گرفتم و روز اول هنوز روشن است
    خیانت کارها


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments