Friday, June 24, 2005
آرام باش آرام نوبت کشیکت در این دنیا تمام شده میتوانی بری یک جایی بگیری بخوابی در این دنیا یک نوبت بیشتر به کسی بیداری نمیدهند شب به خیر برو پ.ن: بگوش نه! بیهوش. *** یک ساعت دیکر باید در جلسه ی سران ساختمان شرکت کنم مانده ام در این یک ساعت کی ارگاسم شوم، کی پرواز کنم، کی فرود بیایم، کی تفریح کنم جمعه تمام شد... *** مهمانی های شبانه ی من و چهار پنج تکه خرت و پرت تا کی ادامه خواهد داشت؟ نمیدانم فقط میدانم هر شب مهمانی رفتن خوش میگذرد *** این خانومه که پیرن بلند زرد پوشیده سرش به درخت سبز تیره ی سومی رفته پاش به اولین گل صورتی بهشت و یه عالمه گرد گل نشسته رو لباساش زیر موس من چی کار میکنه خیلی متاسفم خانم. ببخشیـــد *** الان هر کسی یک گوشه ی این "شهر جمعه" کاری دارد میکند برای خودش و از کجا معلوم که کسی نباشد که همان کاری را نکند که تو دوست داری تماشا کنی و از همه بدتر ماهواره هم با این همه پیشرفت نتوانسته فکری به حالش بکند بنابر این نصف شب ها به من خوش نمیگذرد هیچ الیور تویست هم بهش خوش نمیگذشت شوپنهاور هم بهش خوش نمیگذشت به هیچکس دیگری هم خوش نخواهد گذشت (کارمای منفی) Link || |