Friday, April 28, 2006
دو تا چیز زندگی رو به شدت تنگ و کوچیک میکنه خیلی کوچیک تر از اون که کسی بتونه صاحب یک خواب بدون کابوس بشه 1- سیاست 2- تعصب (مذهبی، خانوادگی، محلی، فلسفی، روانی) و خوشبختانه در زادگاه ما، همچین که از تنه ی مهربان مام میهن جدا بشی و دارای شخصیت کاملا (نسبتا هم کافیه) مستقل بشی، مجبوری زیر یکی از اون دو تا بخوابی و تا جا داری جر بخوری و تاوان جدا شدن از سینه های آویزون و از ریخت افتاده ی مام میهن رو پس بدی. پ.ن: مطمئن نیستم که جر خوردن محدود بشه به حدی که جا داری. Link || |