[Archive]


Sunday, June 18, 2006



    یک حرکت مانده تا آزادی
    امیدوارم بهانه را خودت به دستم دهی

    پ.ن: خطاب به زندانبان ناشی


    ****

    درودت باد
    ای بانو
    که قدم هایت
    آویز طویل تحتانی ام را گران تر میکند
    هزار سلام تو را
    که کام میجویی
    از آتشی
    که خود می افروزی

    سوار نسیم شب میکنم آخرین حرف را
    میدانم
    چون همیشه
    برهنه آرمیده ای


    ***

    بر خلاف خیلی ها که معتقدند چیزی به اسم بیماری لاعلاج وجود دارد
    فکر میکنم هر کس دوایی دارد،
    آن دوا را فقط در مطب ها تجویز نمیکنند
    حتی آن که تجویز میکند، ممکن است پزشک هم نباشد
    همگان را پزشک دان
    از لاعلاجی نمیر


    ||