Monday, November 13, 2006
خودآزاری دکتر به حدی رسیده بود که شیشه های خالی اودکلون و پوکه های دراز اسپری را بایگانی میکرد میگفتم خودآزاری میگفت لذت دارد، لذت دارد، لذت دارد و دندان هایش را میگروچید(!) پ.ن: فلان بو با فلان لباس در فلان دما و فلان نور، همه ی چیزی که نورون های جنگ زده خوب حفظش کرده اند. Link || |