[Archive]


Monday, February 04, 2008



    ای که مار زبانی
    ای که شهوت نا متعارف ات به باسن من یک شوخی نیست
    ای که تا لنگ ظهر خوابیدنت، رویای مرد بیدار است
    ای که حواس شش گانه را باز می آفرینی
    ای که براق ترین و گرانقیمت ترین لاک های دنیا، ناخن هایت را آرزومند اند
    ای که ساعت ها با اشاره ی تو از کار می افتند و پدال ترمز بر تو پابند است
    ای که با هر بوسه بر لب هایت، رکورد حبس نفس در سینه جا به جا میشود
    ای که صدایت زنگ جدایی مجلس مشنگ زادگان و گند زادگان و اصیل زادگان است
    ای که دسته ی من و حلق تو
    ای که حلقه ی تو و دست من
    دوستت دارم


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments