[Archive]


Wednesday, June 04, 2008



    یک سری از تفریحات من از نظر دیگران تفریح نیستند.
    به نظر ایشان اینها شیوه های خودکشی و خود ویران گری هستند.

    ----

    تا به حال در آب انبار میرزا تقی خان سکس کرده اید؟

    ------

    تا به حال کسی را که سوارتان است از زمانی که سوارش بودید شدیدتر کرده اید؟

    ------

    صبر کن ببینم.
    کم کم دارم برهان میشم بر پشت همه ی کسایی که "صادق" بود اسم اخلاق سگی دوست داشتنیشون،
    انقدرها هم هشیار و بی نقص نمردن طفلکی ها.
    پیداش کردم،
    آهستگی در چشمانش،
    ایستاده با لبخند مثلثی.
    اوست.

    -----

    شما از نظم های ساده خوشتان می آید؟ (مثلا یک صفحه ی سفید مرتب که دو دایره هم مرکز با رنگ های آپوزیت در آن کشیده شده اند.)
    یا از نظم های پیچیده؟ (مثلا اتفاقات کاملا بی ربط حوزه های مختلف زندگی من در 5 سال گذشته که تازه معلوم شده چه نظمی داشته)


    -----

    آرامشی به اندازه ی نت های غمگین بعد از پایان صدای بزرگسال که میگفت "کو کزه خر و کوزه گر و کوزه فروش"
    منظره ای که زندان نگاه نیست
    لباس عجیب تو و لپ هایت که گل انداخته اند.


    ----

    دار و درختای "زیگزاگ گوش خراش" حسابی سبز شدن
    شمع در گوش
    پاشنه ی کفش را میکشیم.


    ||





    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments