Saturday, November 08, 2008
کاریزما کاریزما ای که وقتی در منی از خویشتنی مان میهراسم. اسمش را تب میخواهی بگذار Lack of wisdom خواهی صدایش کن آن را آجری دیگر در دیوار میانمان دان فرق میان پیراهن مردانه و تی شرت را باد کن تا بترکد نقش جدیدت و نیاز تنت و کافی خوردنت و همه ی لکه ها، Stain ها همه و همه میدانی، میخواهم نیمه ی دوم ماه زینده ی دیگری باشم نفس بکش! نفس بکش! آنتالپی خاطرات اسیدی من و تو را چه به این نقشه های تنگ چسبان ما بیش از آنکه برای این چیزها تره خرد کنیم، دل نا گران آتروفی بیضه هایمان هستیم عنقریب بوزینگانی چند به نجات می آیند Link || |