Wednesday, June 24, 2009
Night Cast 1- شوهر تو که تا نبینمش هر شب در جنایت Smooth تر میشود. 2- معلم اسب سواری و تعلیم و تربیت او که هر بار به دنبال یک جای سالم او را لخت میکند. 3- آن زوج مشکوک Dumb که حتی از پشت چشمی هم دیده نشده اند. 4- تعدادی از یهودی های شیندلر، هه هه رو این یکی شرط عاقبت به خیری می بندم. 5- خواهر نیمه گاییده ی فلانی که مدام برای نصفه ی دیگر به سکانس من می آمد و عامل اصلی بد بیاری ها بود 6- و کسی که قرار بود نقش من را بعد از 20 سال نگاه نکردن به آینه بازی کند. به او پیشنهاد کردم در چشمان آنها بیشتر خیره شود، نفهمید. 7- Mallory Knox روی همه ی آنها وجدان من را میگفت. بدون Mickey های آخر هر جمله. و البته بدون پاهایش. 8- اتاق به هم ریخته ی سرد با دیوارهای نزدیک به هم و صد و هجده تلفن. فرقی نمیکند کدام زنگ بزند نه؟ آشفتگی از مکیدن سیر خواهد شد. 9- و آن پزشک که با تزریق هایش جسم را هماهنگ با ذهن متشنج میکرد. امضا: آنکه کابوس را بیشتر از بی خوابی دوست دارد. Link || |