دلم برای خنده ی زیبای چشمانی که تا به حال ندیده ام تنگ شده. شبی خواهد آمد و خیل خماران و تشنگان و افسردگان و جذامیان و گدایان را با لگد به دریا خواهد ریخت آنگاه تا صبح به موج های بلند خیره خواهیم ماند.
بادکنک سوراخ جان به زودی خواهد آموخت کودکان را بی باد و پژمرده به بازی بگیرد. میدانی؟ تغییر سلیقه ی بنیاد بر آب کودکان باید آسان تر از پنچرگیری سوراخ جان باشد.
در برابر هیأت منصفه ای متشکل از قالتاق ترین و حکیم ترین راننده های جاده ی قزوین-رشت قسم یاد کردم که دیگر از قانون مرد و سایه هایش تخلف نکنم. پس همگی چای کدر سر کشیدند و برایم آرزوی پایایی کردند.