[Archive]


Tuesday, June 29, 2004



    یکی بود یکی نبود
    یه روز من دمر خوابیده بودم زیر گنبد کبود
    و فکر میکردم به تاپ تاپ خمیر
    و فکر میکردم به تاپ تاپ خمیر
    و نمیدانی چه گذشت بر کمرم تا به خاطر آورد
    سال ها پیش به دستانت قول مردانه داده بود


    || 0 Comments




    دوست داشتن کلمه ای نیست که وقتی وجدانت قلقک میشود به خاطر می آوری

    پ.ن: اونی که پشت زبونت قایم کردی تفش کن :)


    || 0 Comments




    امشب کر شده ام
    صدای سوزاندن ناف او
    و صدای تو که میگفتی "چرا؟"
    صداها بر پرده هایم چنگ انداخته اند


    || 0 Comments




    کسی بر در میزند
    آن که که ندیده‌ام اش و سال ها است صدای در زدنش آرامم میکند
    آمده است به دنبال فرزندش
    آمده است تا او را از امتحان دیکته ی مدرسه ی جدید ببرد
    آمده است تا او را ببرد از رخت خواب لزج داغ
    آمده است تا او را دور کند از فریاد های دسته جمعی زندگان
    آمده است تا او را بغل کند


    || 0 Comments




    لبخندی به گشادی این تاریکی بی حد و حصر بر لب
    در میان تپه ی سویای خشک نشسته ام
    ریزش سویاها، تکان های ناخودآگاهم را صدا دار میکند
    انرژی وحشتناک آشنا سر تا پایم را تسخیر کرده
    صدایی در پشت ابرهای آرام و غمگین میخواند
    میخواند
    میخواند

    i had a dream
    i had a awesome dream
    peaple in the park
    playin games in the dark

    هر چه میکشم نمیتوانم سیگار را از چنگ لب های دیوانه ام نجات دهم

    دست هایت را بالا بگیر
    دست هایت را بالا بگیر
    و با او بخوان
    ای که امشب در دانسته هایت نخواهی گنجید
    نه در حباب لذت های آشنایت

    شب به خیر مرد من :)


    || 0 Comments



Saturday, June 26, 2004



    من تا چند روز دیگه زیر یه خروار هسته ی خرما و هسته ی زیتون و هسته ی چیز مدفون میشم


    || 0 Comments




    همچنان سموکینگ سیگرت ات یور دور ستپس


    || 0 Comments




    قربون اون The four letter word that got stuck in ur head برم من خوشگلم
    حاضرم هر چی دارم و ندارم بدم تا فقط یه روز بشینی روی میزم و هی بگی :

    For what it's worth I like you
    and what is worse I really do

    For what it's worth I like you
    and what is worse I really do

    For what it's worth I like you
    and what is worse I really do

    من بمیرم واسه اون خنده ها که چاله میندازه روت
    واسه اون دندوی ردیف که آدمو تو همه ی اقیانوسای اطلس مقوایی جلد قرمز یه جا غرق میکنه


    || 0 Comments




    امروز شنبه ی اول ماه حرام ثنه ی ثمان و ثلاثین و اربعه مئا، راضیه بنت شمعون زیپمو گرفت و ول کرد


    || 0 Comments




    هیچ بدبختی واسه یه آدم (مخصوصا آدم دول دار) از این بالاتر نیست که مظلوم نمایی کنه!
    باید شاشید تو دهن همچین آدمی


    || 0 Comments




    در راستای مذاکرات اخیر سران ملل but i feel i'm growing older

    اگه خوب خوب نگا کنی میبینی داستان لاک پشت و خرگوش واقعی ترین قصه ای بوده که شنیدی
    اگه خوب نگاه کنی میبینی همه ی عقب افتادن هات به خاطر پیشرو بودنت بوده
    اگه خوب نگاه کنی میبینی یه نگاه نوستالژیک بهت زده به سرعت گیرهای خیابون داری
    اگه خوب نگاه کنی میبینی خیلی دلت میخواد چند تا لاک خورد کنی
    آه well show me the way to the next whisky baaaar Uh don ask why
    آه well show me the way to the next whisky baaaar Uh don ask why
    آه well show me the way to the next whisky baaaar Uh don ask why

    پ.ن: خرگوش جون اگه انقد وسط زندگی خوابت نمیبرد هیچ وقت هیچ لاک پشتی زبونش اندازه خرطوم فیل نمیشد.


    || 0 Comments



Thursday, June 24, 2004



    همه ی سوئیچ ها بالا
    همه ی چراغا خاموش
    تصمیم نهایی گرفته شد
    میپریم
    به هر جا خنک تر بود و آدما خوش قیافه تر بودن


    || 0 Comments




    میدونی من عاشق تنگی ام
    من عاشق چسبیدن ام
    من عاشق از سر و ریخت افتادنم
    من عاشق میلیمتر ام
    من عاشق چنگ انداختن ام
    من عاشق تسلط ام
    میدونی که؟
    حالا هی برو اون ته وایسا


    || 0 Comments




    عزیزم تنهای پاهات شدم
    میدونی؟


    || 0 Comments





    زندگی نمیذاره آدم از چیزی متنفر بمونه
    حتی از زیتون
    باورت میشد یه روز زیتون تو دهنم باشه و بگم i'm for ever yours faithfully


    || 0 Comments




    یه رابطه ای هست بین پیانیست و Soreness Of Legs و درختای کاجی که آتیش میزدیم
    بین همه ی صورت های قرمز شکسته و کرکره های سبز
    بین تپه های کنار جاده و ترحم
    و بین همه ی چیزایی که دارم تو این دهنه ی 8 سانتیمتری لرزون میبینم.
    میگی نه؟


    || 0 Comments



Wednesday, June 23, 2004



Tuesday, June 22, 2004



    میگن هربار دروغ بگی چند تا از سلول های مغزت تخریب میشن
    پس مال اینه که دارم کند ذهن میشم
    منو باش خیال میکردم مال کمبود ویتامین "ب" بوده

    پ.ن: فقط کاش این سلول های تخریب شده از گوشی دماغی جایی میریختن بیرون که یه کم سبک خاطر تر پا به ادامه ی وجود بذارم.


    || 0 Comments





    Walking side by side with death, The devil mocks their every step
    The snow drives back the foot that's slow, The dogs of doom are howling more
    They carry news that must get through,
    To build a dream for me and you
    To build a dream for me and you
    To build a dream for me and you
    To build a dream for me and you
    To build a dream for me and you
    To build a dream for me and you


    They choose the path where no-one goes.

    They hold no quarter. They ask no quarter.
    The pain, the pain without quarter.
    The pain, the pain without quarter.
    The pain, the pain without quarter.
    The pain, the pain without quarter.

    They ask no quarter.
    The dogs of doom are howling more!


    || 0 Comments




    درست مث هورمون های جنسی که دریچه ی اپیفیز رو میبندن و قد کشیدن به پایان میرسه
    یه سری هورمون های شخصیتی هستن که وقتی ترشح میشن یه دسته از دوره های زندگی به پایان میرسن
    خیلی وقت ها این دسته از دوره های زندگی، سرنوشت ساز ترین دوره های زندگی هستن
    دوره هایی که باید حتما در لایه های زیرین به طور کامل وجود داشته باشن

    از من دیگه گذشت
    ولی هرگز نخواهم گذاشت هورمون های پسرم زودتر از کامل شدن آن لایه ها ترشح شوند
    حتی اگر لازم باشد هر چه را در زندگی آموخته ام به او وارونه نشان دهم.


    || 0 Comments




    چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون


    || 0 Comments



Sunday, June 20, 2004




    Exit music, Exit music, Exit music, Exit music, Exit music


    || 0 Comments




    iیه روز یه دری رو وا میکنی
    و مبهوت میشی تو یه خاکستری نرم آبی
    یه روز بالاخره اون خواب خودشو بهت نشون میده
    یه روز


    can ya hear the eulogy hun
    ?


    || 0 Comments





    وای وای
    می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد
    و اندیشه ی هفتاد و دو ملت ببرد
    پرهیز مکن ز کیمیایی که از او
    یک جرعه خوری هزار علت ببرد

    دیگه کم کم داشت یادم میرفت زنده ام


    || 0 Comments




    I have a problem that I cannot explain,
    I have no reason why it should've been so plain,
    Have no questions but I sure have excuse,
    I lack the reason why I should be so confused.

    I know, how I feel when I'm around you,
    I don't know, how I feel when I'm around you,
    Around you.


    || 0 Comments




    من این ور دارم با پوست لیمو و لیوان مشروب عشق بازی میکنم
    تو از اون ور داد میزنی "اوهوی"
    به نظرت در این شرایط اگه به گاو "اوهوی" گفته بودی زودتر به نتیجه نمیرسیدی؟


    || 0 Comments




    سلامت روحی 100 درصد ارثیه
    حداقل یکی از والدین باید از نظر روحی سالم باشه تا شانس بچه کور نشه
    با عوض شدن نسل فقط نوع بیماری تغییر میکنه.

    پ.ن: معلومه که منظورم شرط لازمه و نه کافی


    || 0 Comments




    میخواستم راجع به مضرات رفاقت با آدمای عقده ای بنویسم...
    یهو winamp رسید به Michele Branch


    || 0 Comments





    Could you look me in the eye
    And tell me that you’re happy now, ohhh, ohhh
    Would you tell it to my face or have I been erased,
    Are you happy now?
    Are you happy now?
    Are you happy now?
    Are you happy now?
    Are you happy now?
    Are you happy now?


    || 0 Comments



Wednesday, June 16, 2004



Tuesday, June 15, 2004



    سینه این روزها زیاد خز خزش میگیرد
    دست این روزها طاقت نگه داشتن چیزهای بلند را ندارد، میلرزد، میلرزد، لرز
    بالش چرب شده و دشک نم دار است
    در آینه نگاه میکنی، دیگر اروتیک نشانت نمیدهد
    در راه، سر کیسه را شل کردم و انبار را از شیشه ها اندودم
    شاش مضطرب میپاشد
    جای دهان بر زانو مانده است، جای شهر بر کمر
    تو اموال غیر منقول را پس آورده ای
    اموال منقول هم که لابد تا الان به ته چرخه ی حیات رسیده اند
    لب مدام با صدای بی جان میگوید:

    من تو را نفروخته ام
    من تو را نفروخته ام
    هرگز گمان نکردم کسی قدر تو پول داشته باشد
    من تو را نفروخته ام
    عزیزم
    من تو را نفروخته ام
    safe journey sweet heart


    || 0 Comments




    به هیچ کس نگو مال من
    تا هیچ کس جرات نکند به تو بگوید مال من
    آدم ها تنها تا وقتی مال و اموال هم نشده اند
    ارزش چیزهایی را که از هم میگیرند میدانند
    ارزش ذره ذره ی آن چیز ها را





    [Download]


    || 0 Comments




    ای که وسط زندگی خوابت میبرد
    ای که وسط زندگی خوابت میبرد
    ای که وسط زندگی خوابت میبرد
    کن یا هیر می؟


    || 0 Comments




Monday, June 14, 2004



    من حلزون دارم
    تو لختی میپوشی
    او توبه میکند

    ما خیالات ورمان میدارد
    شما از انتظار خسته نمیشوید
    آنها روز به روز چرب تر و زشت تر میشوند


    || 0 Comments




    creed میگه higher من میگم چیز
    تو چی میگی این وسط هی لباس عوض میکنی و آواز میخونی؟


    || 0 Comments




    اگه اونی که gmail منو هک کرده اینجا رو میخونه اینو با دقت بخونه:

    ببین گلم!
    توی دست و پا چلفتی هستی که اگه کسی بره به دختری که باش دوستی راپورت بده از پنجره پرت میشی پایین
    من جای پام سفت تر از این حرفاس
    مث همیشه کیر شدی جونم دلم


    || 0 Comments



Sunday, June 13, 2004



    من یک نشئه ی مهربان ام
    راهم را پیدا کرده ام
    هر که سر راهم سبز میشود
    به او شاخه گلی میدهم
    و آب دهانم را به نشان دوستی بر گردنش میگذارم


    || 0 Comments




    من و شیشه ی ego brain به اپرا میرویم
    من و ego brain شب ها به دنبال لباس های تازه کنده به خانه هایتان می آییم
    تا گرما دارند روی آنها میغلطیم و میخوانیم
    من و او عاشق ترین
    من و او عاشق ترین لجن های satisfied این جوب گنده ایم
    من و او دیگر رقصمان می آید
    من و او یوهو


    || 0 Comments





Friday, June 11, 2004



    اسمتم میذارم اون زیر بمونه
    که اگه کسی اینو دید و دلش پورتره خواست غصش نشه





    پ.ن: این منم یعنی.


    || 0 Comments



Thursday, June 10, 2004



    ویه!
    اینجا چه آرامشی داره
    کرختی
    نرمی
    آسایش
    آسایش
    نشئگی
    حالی به حولی
    صد البت که من واسه چند سوت کرختی خون فروش خواهم شد
    آدم فروشی و از این قبیل که مادر زادیه

    راستی اسم خارجی اونجای پهلو که نرسیده به کون تموم میشه چی بود؟


    || 0 Comments




    هیه!
    انگار دیگه صب شده
    میگه بذا بخوابیم
    میگم آب ساکی گرم
    واسه آب ساکی گرم گریه میکنم
    کاری که واسه مرگ خواب آور ترین خیالاتم نکردم
    کونشو میکنه به من
    میرم میشینم کنارشو و دکمه هامو وا میکنم
    میخنده
    خیالم راحت میشه
    میرم تو استخر آب ساکی
    سینم که خز خز میکنه دراز میکشم رو آب
    ولی انگار یه چیز دیگه بود...

    پ.ن:
    12 ساعت تمومه که به در و دیوار هم با هوس تو نگا میکنم
    نقطه


    || 0 Comments





    نصف شب است و او که مثل همیشه میغرد And they're watching us
    میخندم و سرم را می اندازم
    با اولین تماس پیشانی ام با میز از دهانم در میرود Watching as we all fly away
    عشق من دوباره میغرد I'm not gonna stand here and wait
    پیشانی ام بر میز میلغزد و لب هایم شبیه Watching as we all fly away میشود
    میخندم و میخندم
    حالا دیگر لب هایم سرد شده اند و میز مسدود است
    یوه!


    || 0 Comments



Monday, June 07, 2004




    I AM A NATURAL BORN POSER!
    I AM IN LOVE WITH A RAVEN!
    I AM A VERY DUMB GIRL!
    I AM AS FAT AS A COW!
    I AM A BUTTERFLIES LOVER!
    I AM SELF CRITIC, SO, PLEASE, DO NOT JUDGE ME, SPEACILLY IF YOU HAD NO GUTS TO SAY WHO YOU ARE, OK?

    AND I WANT TO GO TO NORWAY!


    || 0 Comments



Sunday, June 06, 2004






    I'm going through changes
    I'm going through changes

    said ozz


    || 0 Comments




    ببین
    تا یه جایی میشه با تلاش رفت
    از یه جایی به بعد باید یه چیزایی قاطی خونت داشته باشی
    باید خون ات رنگی تر باشه
    از اونجا به بعد رو یا بی خیال شو
    یا رام باش، بذار رام شی
    کسی دست خر جفتک انداز رو نمیگیره و ببره اون ور خط
    از اونجا به بعد باید آدم باشی تا اونایی که خونشون رنگی تره ببرنت


    || 0 Comments



Saturday, June 05, 2004



    کالچر ایز نات د وی
    بات نات ساموات سیریس
    سو لت می سی یور فاکین روت


    || 0 Comments




    اعتیاد جدید من صفحه ی 104
    این یکی پابلیکه
    شبی نیم ساعت انگلیش پیشنت، فریم به فریم
    عکس به عکس
    نقاشی به نقاشی
    سکسکه به سکسکه
    سسسسسسسسسسسسس


    || 0 Comments




    به کسی که تو خشت خام لنگه جورابت رو میبینه نگو قضیه رو این ور و اون ور کن
    باشه؟


    || 0 Comments




    امروز بیست و هفتم ماه نهم از سال آخر قرن است
    و من دلم میخواهد راجع به آنال سکس با کسی صحبت کنم
    برنامه ی ماهیگیری فردا را کنسل کردم
    سر کار هم نرفتم
    بطری خالی خالی است
    گمونم زیادی سر پا نشسته ام
    باید کمی مراقب باشم


    || 0 Comments




    راست میگی راست میگی
    اینکه آدم نخواد جلوی غصه هاشو بگیره هم یه جور آزادگیه


    || 0 Comments





    I was made for loving you baby
    You were made for loving me
    And I can't get enough of you baby
    Can you get enough of me?


    بعد فکر کن درست از اون شباییه که یه تلنگر بهم بزنن پا میشم چار تا تصمیم بنیادی میگیرم و بلند بگو...


    || 0 Comments



Friday, June 04, 2004



    میدانی و نمیکنی
    میتوانی و نمیکنی
    میخواهی و نمیکنی
    آخر ربط دانایی و توانایی و خواهایی را با کردن نفهمیدیم


    || 0 Comments




    یادم می آید جایی خوانده بودم صبح های ناشتا از مزه ی انگشت میشود چیز هایی فهمید
    یادم نمی آید چه چیزهایی
    با این حال هر روز میمکم و جایی مینویسم
    برای روز مبادا شاید


    || 0 Comments




    در سالن دستها نیمی بر شانه و نیمی بر قوس درونی تنه
    لباس ها برق میزنند و سازها وق
    نشسته ام این طرف تر و بلیط ترن را با انگشت روی میز سر میدهم
    گیلاس های قد و نیم قد دور سرم میچرخند
    باید نصف چیزی باشند که من میتوانم تشخیص دهم یا چیزی در این اندازه
    انگشت شست و اشاره را باز میکنم، تا سالن میبرم و بر میگردانم
    یک بار دو بار سه بار چند بار
    کمی پیشانی ام را نگه میدارم، نفسم سسسسس ی خفیف و ممتدی میکند
    همه شان را خوب میشناسم، لااقل بیشترشان را
    آدم های مهربان و متقارنی هستند، به من که نامهربانی نکردند
    اندازه ی خودشان دارند، اندازه ی خودشان هم ندار
    آدم در اینجا راحت تر از جاهای دیگر است، میتوانستم بچه ی یکی از آنها باشم، ها!
    پوست لیمو را گاز میگیرم و بلیط را دوباره سر میدهم
    باید خوشحال باشم، شغل جدید شانس بزرگی است
    همه با چشم های گشاد و لب های باز استقبال کردند
    این را خودم هم میدانم
    چند سالی است که شانس های بزرگ ولم نمیکنند
    هاها، برای من که عاشق شانس های کوچکم مثل داستان های داستایوفسکی میماند
    اگر هنوز زنده بودی
    شاید امشب یک سخنرانی مفصل در مورد خوابیدن و پنکیک و مربا برایت میکردم
    و تو مثل همیشه میگفتی حرصت را در می آورم
    و میخواستی کمی هم در باره ی شغل جدید توضیح بدم
    و من دعوتت میکردم به سالن برویم و
    شانه و قوس تنه را از عزای سال های گذشته در آوریم
    و تو اخم میکردی،
    و قندی که در دلت آب میشد تنهای تنها میمکیدی




    [Download]


    || 0 Comments



Thursday, June 03, 2004



    یه سوال فلسفی:
    چرا انقد من بی مبالات شدم؟
    قسمت بعدی سوال:
    حالا چرا انقد خوشم میاد؟
    قسمت پایانی سوال:
    حالا تو چرا انقد خوشت میاد؟

    انگشت شد به ساعت غریب در شب هفتم ربیع الاول ثنه ی ثمان و ثلاثین و اربعه مئا


    || 0 Comments




    یه چیزی بگم بخندی
    یکی داشت واسم طالع بینی مرد متولد دی رو میخوند
    توش نوشته بود که:
    اگه میخوای زن همچی آدمی بشی، مواظب باش با پیش غذا خودت رو سیر نکنی، آخه خیلی بدش میاد موقع غذا حالت آدمای سیر رو داشته باشی.


    || 0 Comments




    من یک الکلی مهربان ام
    من یک چیزم


    || 0 Comments




    چقد شیرینه وقتی فکر میکنی واسه یه نفر تا آخر دنیا وقت داری
    وقتی فکر میکنی هر چی طولش بدی و نشخوار کنی چیزی اکسپایر نمیشه
    دستتو بده به من، بریم تو حلبی زندگی کنیم، روش مینویسیم در جای خشک و خنک نگهداری شود
    آدمای خیر زیادن


    || 0 Comments




    خیلی بده که آدم یه نفر رو به یاد یه نفر دیگه بکنه؟
    حتی اگه اون یه نفر دیگه در زمان خودش به یاد یه نفر دیگه کرده میشده؟
    این تاخیر ماخیرا نزنه زندگی رو ناپایدار کنه یهویی، تو که میدونی من به هیچی به اندازه ی پایداری اهتمام نمیورزم.


    || 0 Comments




    به من بگو
    کدوم مردونگی میشناسی
    که وقتی همه میرن، چراغارو خاموش میکنی، با دو تا لیوان میشینی تنگش و انگشتاتو میشکنی
    سیبیلاش نریزه؟


    || 0 Comments




    تو که میدونی نوک انگشتام به گرد سفید حساسیت دارن،
    تو که میدونی خورشید که صد تا برنج تو آب میکنه، من حال ندارم پاشم با یه دسمال عطری دنبال جای انگشتم رو در و دیوار و کس و کون ملت بگردم
    باز ورداشتی یه گونی کوفتی آوردی؟


    || 0 Comments




    این هاویشام از صب کله سحر تا الان که شرش رو کند داره عرق میریزه و میگه

    California Callin 20 miles to go
    And I don't, I don't know

    تازه من خواب بودم، مهمون هم واسش اومده و دو تایی رو من رقصیدن و خبر نداره که خبر دارم


    || 0 Comments




    کی گفته ادعا کردن بده؟
    کی گفته "من، من" کردن کار آدمای بد بخت عقده ایه؟
    کی گفته آدما در حدی نیستن که بگن "من مو لای درزم نمیره" ؟
    کی گفته آدم باید همیشه یه قسمتی از شادیشو با رعایت احتمالات و برای رفع بلا بندازه تو صندوق صدقات ؟

    اتفاقا من برعکس تو واسه عقده ای و بدبخت یه تعریف دیگه دارم
    عقده ای بد بخت کسیه که نمیتونه این ویز ویز ها رو تو گوشش تحمل کنه
    بد بخت عقده ای کسی نیست که دلش میخواد خودشو فریاد بزنه، اونم تو لحظه ای که از شدت خوشبختی چشاش هشت تا شدن
    بد بخت عقده ای کسیه که وقتی این فریاد رو میشنوه، پوزخند میزنه و میگه "بعدا که با کون خوردی زمین میفهمی"، تازه اگه بلد باشه پوزخند بزنه!
    خیالت راحت باشه
    اتفاقا همیشه این آدمای دست به دیوار دو-دو تا چار تا کن هستن که مث "یه توپ دارم قلقلیه" هی با کون میخورن زمین و هوا میرن، نمیدونی تا کجا میرن.
    آخه با کون زمین خوردن بیشتر یه پارانویا است، تا یه بیماری جسمی با حدود علمی معلوم و قابل استناد که ممکنه واسه هر کسی در مسیر اصطحلاک زندگی اتفاق بیفته.


    || 0 Comments



Tuesday, June 01, 2004



    موهاتو بریز رو صورتت
    الان موقع وضوح نیست
    اینجا مکانی است که مغز در دمای اتاق بخار میشود
    نترس
    سوراخی نیست واسه فرار گازهایی که از کلت متصاعد میشه
    یه کبریت بکش
    اونوقت میفهمی، یه ساعته داری CO2 خالص نفس میکشی


    || 0 Comments





    من عاشق آدمای کم شکایتم
    هر وقت منتظری دیگه این دفعه رو یه غری چیزی بزنه میبینی هنوز!
    فقط همین آدمان که میتونن تو رابطشون با من حداکثر چیزی رو که من میتونم به یه آدم بدم بگیرن
    همه ی استعداد های اینتر اکشنی من در محیط کم شکایت منفجر میشن.


    || 0 Comments






    Mute
    Current Time 0:00
    /
    Duration Time 0:00
    Loaded: 0%
    Progress: 0%
    Stream TypeLIVE
    Remaining Time -0:00
     



    #róisínmurphy


    || 0 Comments

March 2004 -   April 2004 -   May 2004 -   June 2004 -   July 2004 -   August 2004 -   September 2004 -   October 2004 -   November 2004 -   December 2004 -   January 2005 -   February 2005 -   March 2005 -   April 2005 -   May 2005 -   June 2005 -   July 2005 -   August 2005 -   April 2006 -   May 2006 -   June 2006 -   July 2006 -   August 2006 -   September 2006 -   October 2006 -   November 2006 -   December 2006 -   January 2007 -   February 2007 -   March 2007 -   April 2007 -   May 2007 -   June 2007 -   July 2007 -   August 2007 -   September 2007 -   October 2007 -   November 2007 -   December 2007 -   January 2008 -   February 2008 -   March 2008 -   April 2008 -   May 2008 -   June 2008 -   July 2008 -   August 2008 -   September 2008 -   October 2008 -   November 2008 -   December 2008 -   January 2009 -   February 2009 -   March 2009 -   April 2009 -   June 2009 -   July 2009 -   August 2009 -   September 2009 -   October 2009 -   November 2009 -   December 2009 -   January 2010 -   February 2010 -   March 2010 -   April 2010 -   May 2010 -   June 2010 -   July 2010 -   August 2010 -   September 2010 -   October 2010 -   November 2010 -   December 2010 -   March 2011 -   April 2011 -   May 2011 -   July 2011 -   August 2011 -   September 2011 -   October 2011 -   November 2011 -   January 2012 -   February 2012 -   March 2012 -   April 2012 -   May 2012 -   June 2012 -   July 2012 -   August 2012 -   September 2012 -   October 2012 -   November 2012 -   December 2012 -   January 2013 -   February 2013 -   March 2013 -   April 2013 -   May 2013 -   June 2013 -   September 2013 -   October 2013 -   November 2013 -   December 2013 -   January 2014 -   February 2014 -   March 2014 -   April 2014 -   May 2014 -   June 2014 -   July 2014 -   August 2014 -   September 2014 -   October 2014 -   November 2014 -   December 2014 -   January 2015 -   February 2015 -   March 2015 -   April 2015 -   May 2015 -   June 2015 -   July 2015 -   August 2015 -   September 2015 -   October 2015 -   November 2015 -   December 2015 -   January 2016 -   February 2016 -   March 2016 -   April 2016 -   May 2016 -   June 2016 -   July 2016 -   August 2016 -   September 2016 -   October 2016 -   November 2016 -   December 2016 -   January 2017 -   February 2017 -   March 2017 -   April 2017 -   May 2017 -   June 2017 -   July 2017 -   August 2017 -   September 2017 -   October 2017 -   November 2017 -   December 2017 -   January 2018 -   February 2018 -   March 2018 -   April 2018 -   May 2018 -   June 2018 -   July 2018 -   August 2018 -   September 2018 -   October 2018 -   November 2018 -   December 2018 -   January 2019 -   February 2019 -   March 2019 -   April 2019 -   May 2019 -   June 2019 -   July 2019 -   August 2019 -   September 2019 -   October 2019 -   November 2019 -   December 2019 -   January 2020 -   February 2020 -   March 2020 -   April 2020 -   May 2020 -   June 2020 -   July 2020 -   August 2020 -   September 2020 -   October 2020 -   November 2020 -   December 2020 -   January 2021 -   February 2021 -   March 2021 -   April 2021 -   May 2021 -   June 2021 -   July 2021 -   August 2021 -   September 2021 -   October 2021 -   November 2021 -   December 2021 -   February 2022 -   April 2022 -   May 2022 -   June 2022 -   July 2022 -   August 2022 -   October 2022 -   November 2022 -   December 2022 -   January 2023 -   February 2023 -   March 2023 -   May 2023 -   June 2023 -   July 2023 -   August 2023 -   September 2023 -   October 2023 -   November 2023 -   January 2024 -   February 2024 -   March 2024 -   April 2024 -